
همسایههایی جای مادرِنداشته
قرار دیدارمان با خانمهای همسایه ساکن کوچه رشید۲۸ محله قدس، جلو حسینیه حضرت رقیه (س) است؛ جایی که هرسه نفر آنها برای اولینبار با هم آشنا شدند و این آشنایی در خدمت و کمک به افراد گرفتار و نیازمند محله به دوستی عمیقی تبدیل شده و تا امروز ادامه یافته است. همین ارتباط صمیمانه و اثرگذاری آنها در محله، ما را پای صحبت این همسایههای نمونه نشاند.
خدمت ادامه دارد
محبوبه ذهابی هشتسال قبل بهصورت اتفاقی، کار خود را بهعنوان خادم افتخاری در حسینیه حضرت رقیه (س) شروع کرد؛ خدمتی که قرار بود موقتی باشد، اما تا امروز ادامه داشته است. محبوبهخانم میگوید: میلاد یکی از ائمه (ع) به حسینیه آمده بودم. خانمهای بسیاری حضور داشتند که مشغول خواندن قرآن و دعا بودند. متوجه شدم خانمی که پذیرایی میکند، دست تنهاست. بلند شدم و با هم از میهمانها با چای و شربت پذیرایی کردیم. احساس خوبی از انجام این کار پیدا کرده بودم. این کار دوباره و دوباره تکرار شد و تا امروز ادامه داشته است.
ذهابی خاطرات بسیاری از سالها خدمت در این حسینیه دارد. او با ذکر خاطره برگزاری اولین مراسم عروسی برای یکی از دختران نیازمند محله میگوید: جهیزیه و لوازم عروس را خودم بستهبندی و تزئین کردم و عروس را به آرایشگاه بردم. مراسم شب عروسی نیز در همینجا برگزار شد. شبی خیلی شاد و بهیادماندنی بود. عروسخانم که مادر نداشت، خیلی خوشحال بود و میگفت «خاله، شما جای مادر نداشتهام را برایم پر کردید.»
محبوبهخانم سنگ صبور بسیاری از خانمهای مراجعهکننده به حسینیه حضرترقیه (س) هم هست. آنها هرزمان دلتنگ مهربانیهای او میشوند، به اینجا میآیند و ساعتها با او صحبت میکنند.
از زمانیکه همسرم زمینگیر شده، خانمذهابی مدام احوالپرس شوهرم و وضعیت زندگی ماست
رفع مشکلات با کمک هم
فاطمهنسا جنتی از همسایهها و نیز دوستان صمیمی خانم ذهابی است. او نیز در خدمت و کمکرسانی به افراد نیازمند محله همیشه پیشگام بوده و هر زمان در حسینیه حضرترقیه (س) احتیاج به خدمت و کاری بوده، حاضر شده است.
فاطمهنساخانم میگوید: در گذشته، ارتباط بیشتری با حسینیه داشتم، اما از وقتی شوهرم بهدلیل کمردرد خانهنشین شده است، فرصت کمتری برای آمدن به حسینیه دارم. من و خانم ذهابی مثل خواهر هستیم و هرساعت از شبانهروز که به هم نیاز داشته باشیم، پیش هم میرویم.
ما با کمک هم مشکلات بسیاری را برطرف کردهایم. از زمانیکه همسرم زمینگیر شده، خانمذهابی مدام احوالپرس شوهرم و وضعیت زندگی ماست. همسایههای امروز چنین محبتهایی ندارند؛ خیلیها حتی همسایه دیوار بهدیوارشان را نمیشناسند. ولی خوشبختانه همسایههای ما هنوز مثل قدیم محبت و مرام دارند.
جنتی با اشاره به مسافرتی که همراه با خانم ذهابی به کربلا رفتهاند، میافزاید: این بهترین سفر زیارتی بود که رفتم. خانم ذهابی همانجا هم خیلی فعال بود و دست از خدمت به مسافران کاروان برنمیداشت و با فروتنی و اخلاصش، همه را شیفته خود کرده بود.
همسایهها کلید خانههایشان را به مریمخانم میدهند و با خیال راحت به مسافرت میروند
معتمد همسایهها
مریم نوروزی، دیگر همسایه این کوچه، ارتباط نزدیکی با همسایهها بهویژه خانم ذهابی و خانم جنتی دارد. او بین همسایهها به معتمدبودن معروف است. همسایهها کلید خانههایشان را به مریمخانم میدهند و با خیال راحت به مسافرت میروند.
خودش میگوید: همیشه سعی کردم طوری رفتار کنم که اعتماد همسایهها به من بیشتر از دیروز بشود. محرم اسرار مردم بودن، وظیفه سنگینی است. او معتمد مردم است و برای رفع مشکلات خانوادهها بهویژه همسران جوان در محله پیشقدم میشود.
با بیان خاطرهای دراینباره میافزاید: زن و شوهر جوانی را معرفی کردند که اختلاف زیادی در زندگی داشتند و در آستانه طلاق بودند. با گفتوگوهایی که با این خانم جوان داشتم، او قانع شد و الان با خوبی و خوشی درکنار هم زندگی میکنند.
* این گزارش شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۷ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.